کد مطلب:301537 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

از شیخ ملاکاظم ازری از هائیه مشهورش



تركوا عهد احمد فی اخیه

و اذاقوا البتول ما اشجاها


عهد و پیمان احمد صلی الله علیه و آله و سلم را در مورد برادرش ترك كرده و به حضرت زهرا خشم و اندوه روا داشتند.


و هی العروه التی لیس ینجو

غیر مستعصم بحبل ولاها


و او آن ریسمكان محكمی است كه كسی غیر از چنگ زننده به ریسمان ولایت و دوستی او نجات پیدا نمی كند.


لم یرالله للرساله اجرا

غیر حفظ الزهراء فی قرباها


خداوند متعال برای پاداش رسالت جز نگهداری خویشاوندان حضرت زهرا چیز دیگری را لازم ندید.




یوم جاءت یاللمصاب الیهم

و من الوجد ما اطال بكاها


روزی كه آمد، ای وای از مصیبت هائی كه بر او وارد شده و از ناراحتی چهبه درازا كشد گریه او.


فدعت و اشتكت الی الله شكوی

و الرواسی تهتز من شكواها


نفرین كرده و به خداوند شكایت برد و از شكایتش ستون ها به لرزه در آمده.


فاطمانت لها القلوب و كادت

ان تزول الاحقاد ممن حواها


دلها به خاطر او ارام گرفت و نزدیك بود كینه ها از دل ها برون برود.


تعظ القوم فی اتم خطاب

حكت المصطفی به و حكاها


مردم را در كاملترین خطابه پند داده و در آن خطاب از حضرت رسول حكایت می كند و از خود سخن می گوید:


ایها القوم راقبوا الله فینا

نحن من روضه الجلیل جناها


ای مردم در مورد ما از خدا بترسد ما از فردوس خدای بزرگ چیده شده ایم.


نحن من ماری السماوات سر

لو كرهنا وجودها ما براها


ما از آفریدن آسمان ها سری هستیم كه اگر خشنود از آفرینش آن نبودیم خداوند آن را (آسمانها) را خلق نمی كرد.


بل بآثارنا و لطف رضانا

سطح الارض و السماء بناها


بلكه به آثار ما و لطف خشنودی ما زمین را گسترده و آسمان را بنا نهاده است.


و باضوائنا التی لیس تخبود

حوت الشهب ما حوت من سناها


نور شهاب های آسمانی از پرتو انوار ما است.


واعلموا اننا مشاعر دین الله

فیكم فاكرموا مثواها


بدانید كه ما كانون دانش دین خدا در بین شمائیم و شما جایگاه این


دانش را گرامی بدارید.


و لنا من خزائن الغیب فیض

ترد المهتدون منه هداها


ما را از گنجینه های غیب الهی فیض وجودی است كه هدایت یافتگان از آن راه می یابند.


ان تروموا الجنانفهی من الله

الینا هدیه اهداها


اگر بهشت را در نظر دارید آن هدیه الهی به ما است.


هی دار لنا و نحن ذووها

لایری غیر حزبنا مرآها


آنجا خانه ما است و ما صاحب آنیم و جز گروه ما كسی روی بهشت را نمی بیند،


و كذاك الجحیم سجن عدانا

حسبهم یوم حشرهم سكناها


و همچنین جهنم زندان دشمنان ما است كه روز حشرشان سكونت در آنجا آنها را كفایت می كند.


ایها الناس ای بنت نبی

عن مواریثها ابوها زواها


ای مردم كدام دختر پیامبری را پدرش از ارث منع كرده است؟


كیف یزوی عن تراثی زاو

باحادیث من لدنه ادعاها


چگونه (ابوبكر) به وسیله احادیثی كه از خود جعل كرده و ادعا نموده است ارث مرا از من می گیری؟


هذه الكتب فاسالوها تروها

بالمواریث ناطقا فحواها


این كتابها است، از آنها بپرسید می بینید كه همگی از ارث سخن می گویند و ان را در برگرفته اند.


و بمعنی «یوصیكم الله» امر

شامل للعباد فی قرباها


و معنی و مفهوم «یوصیكم الله» دستوری است كه همه بندگان را فرا می گیرد و از جهت خویشاوندی آنان است.


كیف لم یوصنا بذلك مولا

نا و تلكم من دوننا اوصاها




چگونه مولای ما، ما را به این سفارش نكرده و شما را بدان وصیت نموده است.؟!


هل رآنا لا نستحق اهتداء

و استحقت هی الهدی فهداها


آیا ما را سزاوار و شایسته هدایت ندیده و دیگر بندگان را شایسته دیده و هدایت كرده است؟!


ام تراه اضلنا فی البرایا

بعد علم لكی نصیب خطاها


و یا اینكه ما را در بین مخلوقات بعد از دانائی گمراه كرده تا راه خطا را بپیمائیم.؟!


مالكم قد منعمونا حقوقا

اوجب الله فی الكتاب اداها


شما را چه شده، كه ما را از حق خود منع كردید همان حقوقی كه خداوند اداء آنها را در كتاب خود واجب كرده است؟


قد سلبتم من الخلافه خودا

كان منا قناعها ورداها


شما، كلاه خود خلافت را از ما گرفتید با اینكه ساز و برگ و لباسش از ما بود. شما از خلافت زن زیباروئی را ربودید با اینكه چادر و پیرهنش از ما بود).


و سبیتم من الهدی ذات خدر

عز یوما علی النبی سباها


و از هدایت زن پوشیده ای را اسیر كردید كه روز و روزار اسارت او بر پیامبر دشوار بود.


هذه البرده التی غضب الله

علی كل من سوانا ارتداها


این لباسی است كه هر كس غیر از ما آن را بپوشد خداوند بر او غضب خواهد كرد.


فخذوها مقرونه بشنار

غیر محموده لكم عقباها


پس آن را بگیرید در حالی كه با ننگ و عار همراه است و فرجام پسندیده برایتان ندارد.




ولای الامور تدفن سرا

بضه المصطفی و یعفی ثراها


به چه دلیل شبانه دفنشد؟ پاره تن رسول خدا و اثار قبرش محو گردید؟


فمضت و هی اعظم الناس وجدا

فی فم الدهر غصه من جواها


او درگذشت و بسان بزرگترین غصه ای بود كه در دهان روزگار فرو رفت و دل را سوزانید.


وثوت لا یری لها الناس مثوی

ای قدس یضمه مثواها


او آرام گرفت و مردم آرامگاهش را ندید، و جایگاه او چه پاكی و قداستی را كه در برگرفته است. [1] .


[1] مجالس السنيه 2/ 136- 137.